یک بام، دو هوا
امروز دکتر روحانی در نطق مهمشان به این نکته اشاره کردند که دیوار یک جناح همیشه کوتاه بوده و هست. این سؤال برای من هم به وجود آمده. واقعاً چرا این گونه است؟ چرا یک گروه اوایل انقلاب متهم بودند به اسلام آمریکایی، دهه هفتاد محافظه کار و بنیادگرا میخواندندشان، جنبش سبز آنها را متقلب نامید و در عصر جناب روحانی، تندرو؟ اگر انتقاد کنند افراطیاند وگر زبان به کام گیرند محکوم؟ چه شده است که همه چماق ها بر سر یک عده است؟ چه بر ما رفته که ریاست حترم جمهور با وقاحت تمام از دیوار کوتاه حرف میزنند و هم ایشان، رقیب را متهم میکنند به دیوارکشی؟ مگر میشود یک ام و دو هوا؟ مگر میشود آنها که همیشه طعم دیوار کوتاه را چشیدهاند دیوارکشی کنند؟ مگر میشود چماق به دست بود و چماق خورد؟
به کدام تدبیر امید بستهاید؟! با چه امیدی دوباره تکرارش کردید؟! چگونه ممکن است دم از آزادی دانشگاه و دانشجو زد و خبرگزاری همین دانشجویان را نواخت؟ مگر همین جنابتان نبودید که کمتر از یک ماه پیش، بلا شدید و باریدید بر دکتر سلام؟ مگر جشنشان را عزا نکردید؟ با چه رویی حرف از آزادی انتقاد میزنید؟ چه شد "زنده باد مخالف من!" کدام زنده باد؟ کدام مخالف؟ روسیاهیتان را کدام آب و صابون توان زدودن است؟
حضرت روحانی! این دقیقا همان سوالی است که شما باید پاسخگوی آن باشید. واقعاً چرا یک جناح همیشه تشویق میشود و یک جناح مدام تنبیه؟!