کاغذ رنگی

۶ مطلب با موضوع «شاعرانه ها» ثبت شده است

به مناسبت حلول ماه عزا


این شعر از زبان فرات خطاب به سیدالشهدا(ع) سروده شده:


بعد از تو خجلت می کشم از بودنم حتی

از ذره ذره در غمت فرسودنم حتی

می آورد عطر تمام روضه ها را باد

با نوحه های هیاتی سینه زنم حتی

چندین چند قرن است در سوگ تو می گریم

گوش فلک را کر نموده شیونم حتی

سیراب گردانیدن طفلان که چیزی نیست

باید برای تو فدا می شد تنم حتی

وقتی که هل من ناصرت از دور می آمد

گفتم که شاید آخرین یارت منم حتی

بعد از تو این دنیا برایم تیره و تار است

بعد از تو خجلت می کشم از بودنم حتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۰۹:۲۴
سید احسان حسینی

به مناسبت هوهوی زمستان:

می نویسم

از تو

از خودم

از دلتنگی هایم

از نداشتن هایت

از غروب های پاییز و شب های زمستان

همه و همه را می نویسم و

هر روز، هر ساعت، هرلحظه مرورشان میکنم

تا قدرت را بیشتر بفهمم

تا بدانم بودنت چه نعمت بزرگی ست، فرشته کوچک من!

راستی

تو از چندمین آسمان فرشته نجات من شدی؟

هرچند ستاره ای چنین درخشان بی شک در قلب آسمان جای دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۹
سید احسان حسینی
قلبم دهد ندا که تو را دوست دارمت
من در تعجبم که چرا دوست دارمت!؟
خیلی کسان میان دلم جا گرفته اند
اما تو را به طرز جدا، دوست دارمت!
گویی که عشق تو شده واجب به گردنم
با نیت رضای خدا دوست دارمت
باب الجواد و پنجره فولاد و انقلاب
هر گوشه ای ز صحن و سرا دوست دارمت
شاید که این امام به تو دل را شفا دهد
اصلا برای کسب شفا دوست دارمت
در بیت آخرم به تو گویم حقیقتی
اینک به قدر ارض و سما دوست دارمت
تاریخ سرودن: 94/2/21
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۱۶:۱۴
سید احسان حسینی
چند وقت پیش به دلیل روحیه طنازی ای که در درونم احساس کردم ( حالا بگذریم از اینکه این روحیه رو فقط و فقط خودم حس میکنم و نمیدونم چرا هرچی بیشتر بروزش میدهم دیگران بیشتر به بی مزه بودنم پی میبرند!) تصمیم گرفتم دوباره شعر بگم البته این بار در وادی طنز. طنزی که همه معتقدند فاخرش خوبه ولی خوشبختانه هیچ جا پیدا نمیشود!از اونجایی که حضور بسیار فعالی در شبکه های اجتماعی دارم ( گرچه به صورت خصوصی در شبکه های اجتماعی زندگی میکنم) اولین جایی که منتشر کردم یکی از این فضاها بود. ساعات زیادی از انتشار مطلب نگذشته بود که از گوشه و کنار دوباره همین فضا مجازی به گوشم رسید که این شعر که از دوبیت هم فراتر نرفته بود به شدت در حال گسترش است. اگر نگوییم مثل باکتری ولی شبیه قارچ! بود. این اتفاق برایم خوشایند بود به دلیل اینکه فکر نمیکردم این شعر با این همه استقبال رو برو شود و خدا رو شکر خیلی ها دوستش داشتند. این شد که از این به بعد تصمیم گرفتم بیشتر در وادی طنز به پیاده روی بپردازم و اصولا برنامه روزانه برای قدم زدن در این محیط داشته باشم.
و اما آن دو بیتی که باعث حیرت همگان شد:
مادرم! دیگر تلاشی در پی دختر نکن
شاخ شمشاد خودت را بی جهت پرپر نکن
گفتن شعر مکرر بی غرض ورزی که نیست
گفته ام من بی مخاطب هست ولی باور نکن
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۹
سید احسان حسینی

باز امشب این دلم بی تاب گیسوهای توست

راز این بی تابیم در تاب ابروهای توست

گم نمودم من دلم را در زمان دیدنت

لیک میدانم که آخر لای گیسو های توست

هر کسی را در جهان شکل تو میبینم دگر

دیده ام تنها به سمت و سوی الگو های توست

هر چه کوشیدم ز دامت من رها گردم، نشد

قلب بی همتای من تسخیر جادوهای توست

پیش چشمت بر زمین افتادم و زانو زدم

قدرتم اکنون تمامش دست بازو های توست

فاتح قلبم شدی، من هم اسیرت گشته ام

پس اسارت های من در برج و بارو های توست

تاریخ سرودن: 1394/2/19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۳
سید احسان حسینی
امشب بعد از یکسال یادی از کلبه درویشی خود کردم.کلبه ای که بعد از یکسال که خاک در و دیوارش رو گرفته، احتیاج به یک گردگیری اساسی داره.خونه تکونی که فقط مخصوص شب عید نیست! هروقت که لازم باشه باید یه تکون اساسی به خونه داد حالا چه شب یلدا باشه، چه یه شب برفی تو زمستون و یا تو چله تابستون.اومدم به این کلبه یه صفایی بدم که گرچه رونقی نداره ولی حداقل صفایش مهموناش رو دل شاد کنه.
اومدم که دوباره بنویسم.البته نه اینکه تو این مدت نمینوشتم ولی از تکثیرش تو فضای مجازی منصرف شده بودم.
برای شروع یک شعر میذارم که از قضا شاعرش، نویسنده همین صفحه خواهد بود:
دلم دوباره گرفته از این دیار خودم
ز مردمان قدیمی، ز یار غار خودم
هوا دوباره مه آلود در آسمان دلم
به فکر نم نم باران در این بهار خودم
تمام مردم این شهر ز من گذر کردند
ز من که گوشه شهرم به کار وبار خودم
هجوم غصه و غم ها به سمت قلب من است
و من شبیه همیشه که غمگسار خودم
دلم به فکر تو و مضطرب ز فکر دلم
بگو چه چاره کنم من به حال زار خودم
غزل به آخر خطش رسیده و دل من           
سبک نمیشود الا به ساز تار خودم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۱
سید احسان حسینی